Sunday, July 23, 2006

دل من ميلرزد نفسم ميلرزد
پشت خطي ان ور عشق من ميلرزد

تو كه با من مستي تو كه با من هستي
از چه اينجا تنها دست من ميلرزد
گفته بودست شهريست پشت دريا سهراب
پس چرا اين قايق روي موج ميلرزد
چشمها را شستيم دستها را شستيم
پس چرا اين كاغذ زير دست ميلرزد
ناخدا هم ميگفت با خدا هم ميگفت
پس چرا اين كشتي با خدا ميلرزد
چه بگويم با تو نفس و بهانه من
كه غبار اينه دل ناخداگاه ميلرزد